سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رویایی شیرین
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 43




مرا می‌بینی و در دم زیادت می‌کنی دردم

تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری

به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم

نه راه است این‌که بنشانی مرا بر خاک و بگذاری

گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

ندارم دستت از دامن به‌جز در خاک و آن دم هم

که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم

فرورفت از غم عشقت دمم دم می‌دهی تا کی

دمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم

شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می جستم

رخت می دیدم و جامی ز لعلت باز می‌خوردم

کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت

نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم

تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان می‌ده

چو گرمی از تو می‌بینم چه باک از خصم دم سردم








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ